با توجه به نظریه نسبیت عام، وقوع امواج گرانشی در یک منظومه دوتایی باعث انتقال انرژی به شکل امواج گرانشی میشود. این امواج گرانشی به مرور زمان انرژی را از سیستم خود میگیرند، که به عبارت دیگر باعث کاهش انرژی در سیستم میشود. این کاهش انرژی باعث کاهش فاصله بین دو جسم در منظومه دوتایی میشود؛ بنابراین، دوره تناوب چرخش آنها کاهش مییابد.
در منظومههایی مانند منظومه شمسی یا جفت ستارههای معمولی، این اثر به دلیل کوچک بودن نسبت به مقیاسهای دیگر کیهان، به طور قابلملاحظهای قابل مشاهده نیست. این به این دلیل است که اثرات امواج گرانشی بر فاصله و دوره چرخش اجسام در این منظومهها بسیار ناچیز و ضعیف است. اما در مواردی مانند جفت ستارههای نیوترونیک یا سیاهچالههای دورهای، این اثرات ممکن است قابل مشاهده باشند و نقش مهمی در تکامل و رفتار این سیستمها ایفا کنند.
تاریخچه نسبیت عام
در سال 1915، آلبرت انیشتین نظریه نسبیت خاص را ارائه داد، که به بررسی رفتار اجسام در حال حرکت با سرعتهای ثابت میپرداخت.
این نظریه نسبیت ویژه، بر اساس ایدهای که سرعت نور در هر شرایط و در هر چارچوب مرجع ثابت است، ساخته شد.
اما سپس، در همان سال 1915، انیشتین نظریه نسبیت عام را معرفی کرد. در این نظریه، وی به بررسی رفتار اجسام در حال حرکت با سرعتهای متغیر و نیروهای گرانشی میپرداخت.
این نظریه مبتنی بر ایده این بود که جرم و انرژی، فضا و زمان را منحنی میکنند و ساختاری به آنها میدهند که به آن “منحنی فضا-زمان” میگویند.
بنابراین، آنچه که در نظریه نسبیت عام انشتین مطرح شد، این بود که اجسام با جرم، فشار گرانشی را در فضا-زمان ایجاد میکنند که باعث میشود اجسام دیگر به سمت آن جریان یابند، مانند اینکه ماده بر تار و پود فضا و زمان “سنگین” میشود و منحنیهایی ایجاد میکند که اجسام دیگر را به سمت خود جلب میکند.
این نظریه نسبیت عام، تفسیری جدید و جامع برای گرانش ارائه داد که با مشاهدههای تجربی، مانند انحراف نوری نجومی و موجودیت سیاهچالهها، تایید شد.
نظریه نسبیت عام
برای درک نظریه نسبیت عام ، باید از مبانی نظریه گرانش آغاز کنیم. ایزاک نیوتن، در قرن هفدهم، نظریهای برای گرانش ارائه کرد که بر اساس قانون جذب بین دو جسم مبتنی بود.
این قانون، به ما میگوید که نیروی گرانشی که دو جسم بر یکدیگر اعمال میکنند، بستگی به جرم آن دو و فاصله بین آنها دارد.
آلبرت اینشتین در نظریه نسبیت خاص خود، این مفهوم را گسترش داد و اظهار کرد که قوانین فیزیک برای همه ناظرانی که در حرکت با سرعت ثابت هستند، یکسان هستند.
او همچنین نشان داد که سرعت نور در همه چارچوبهای مرجع با هم تطابق دارد، بدون توجه به سرعت حرکت آن ناظر.
در این نظریه اینشتین به ارتباط بین گرانش و فضا-زمان پرداخت. او متوجه شد که اجسام با جرم و انرژی، فضا-زمان را منحنی میکنند و یک منحنی فضا-زمان ایجاد میکنند که سایر اجسام را به سمت خود جلب میکند، مانند اینکه ماده بر تار و پود فضا-زمان “سنگین” میشود.
این اثر گرانشی را میتوان با مثال ترامپولین توضیح داد؛ همانطور که جسمی با جرم بزرگ متمرکز در مرکز ترامپولین، آن را به پایین فشار میدهد و منحنی میسازد، جسمهای دیگر نیز به سمت این منحنی حرکت میکنند.
در نهایت، نظریه نسبیت عام انشتین به ما نشان میدهد که فضا و زمان چیزهایی متشکل از یک مجموعه واحد هستند که با هم تنیده شدهاند و این منحنیهای فضا-زمانی باعث حرکت اجسام در کیهان میشوند.
نظرات کاربران